ایران آفتاب
به گزارش مشرق، یک عضو سازمان مجاهدین در این زمینه گفت: همزمان با سفر هاشمی رفسنجانی به بابل، بهزاد نبوی هم که در مازندران بوده است ضمن تماس با محمد هاشمی موفق به دیدار با هاشمی رفسنجانی می شود.
به گفته این عضو سازمان، بهزاد نبوی در ابتدای جلسه از دیدار هاشمی با خانواده زندانیان تشکر می کند و اضافه می کند به نظر ما طرح مطالبات باید با سکوت پیگیری شود و جنجال کمکی به حل مشکلات نمی کند.
مشرق در این زمینه نوشته است: بهزاد نبوی با استناد به نظر خاتمی هم که معتقد است شلوغ بازی نتیجه عکس دارد، افزود:ما باید انتخاباتی که یکسال و نیم از آن گذشته را فراموش کنیم و در سکوت سیاسی برای انتخابات های پیش رو فعالیت کنیم.
این عضو سازمان در ادامه افزود: یکی از درخواست های بهزاد نبوی از هاشمی انجام رایزنی برای بازگشت مجدد سازمان مجاهدین به صحنه سیاسی بوده است. بهزاد در این دیدار اصرار داشته است که بگوید اداره کشور با یک گروه سیاسی امکان پذیر نیست.
به گفته این عضو سازمان، هدف بهزاد نبوی از دیدار با هاشمی، رصد آخرین نظر نظام درباره انحلال سازمان و چرایی اتخاذ مواضعی از سوی هاشمی در حفظ ثبات و انسجام ملی بوده است
ه گزارش فارس به نقل از روزنامه انگلیسی "دیلی میل "، دادگاه انگلیس اعلام کرد که "سعود عبدالعزیز بنناصر " نوه پادشاه عربستان بعد از یک هفته آزار جسمی و جنسی "بندار عبدالعزیز " مستخدم خود، وی را به قتل رساند.
دادگاه همچنین اعلام کرد که این شاهزاده عربستانی بعد از تجاوز جنسی به مستخدم خود با ضربات مشت به سر وی زده و دندان های وی را شکست و او را رها کرد.
بندار عبدالعزیز، مستخدم شاهزاده عربستانی بر اثر ضربه مغزی در هتل 5 ستارهای در لندن جان داد.
شاهزاده عربستانی که 34 سال سن دارد سعی کرده بود با پاک کردن خونها رد مقتول را از بین ببرد و در تماس با پلیس اعلام کرده بود که مقتول طی دزدی که کرده بود، این زخم ها را برداشته است.
مدیر هتل هم اعلام کرد که شاهزاده سعودی چندین بار طی یک هفته اقامت در این هتل درخواست مردان فاحشه کرده است
محبیان در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: بنده قبل از 14 بهمن پیش از انتخابات با موسوی دیداری داشتم که در آن دیدار 3 سؤال از وی پرسیدم و موسوی نیز به سؤالات پاسخ داد.
وی با بیان اینکه سؤال اول در خصوص اعتقاد موسوی به دولت محوری در کشور اختصاص داشت، یادآور شد: موسوی در آن زمان گفت که "من هم قبول دارم که اکنون دولتمحوری معنایی ندارد و حتی بسیاری از شعارهای احمدینژاد را قبول دارم اما او نمیتواند شعارها را که شعارهای امام است اجرایی کند ".
این کارشناس مسائل سیاسی دومین سؤال خود را به نوعی تعامل با حزب مشارکت و سازمان مجاهدین مرتبط دانست و تصریح کرد: موسوی در آن زمان به بنده گفت که این احزاب را قبول ندارم و معقتدم که خاتمی هم در برقراری ارتباط با آنها اشتباه کرده است.
محبیان در همین زمینه اضافه کرد: موسوی به بنده گفت "زمانی که معین برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری با بنده مشورت کرد به او هشدار دادم که تو یک عنصر خط امامی و سادهزیست هستی و با تکیه بر همین شعارها میتوانی موفق شوی اما او به سراغ شعارهای دیر رفت و شکست خورد ".
وی در ادامه به سومین سؤال خود از موسوی اشاره کرد و یادآور شد: از موسوی در خصوص اختلاف نظرهایش با مقام معظم رهبری در زمان نخستوزیری سؤالاتی پرسیدم که وی در پاسخ گفت که با مقام معظم رهبری نسبت فامیلی دارد و اختلافات آن زمان نیز مربوط به مباحث حقوقی بود.
این کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه افزود: موسوی گفت که "در آن زمان مقام معظم رهبری، رئیس جمهور کشور بود اما اختیاری نداشت و من که نخست وزیر بودم حاضر نشدم از اختیارات خود بگذرم اما اکنون اصلا نخست وزیر در کشور وجود ندارد و من هم به آقای امامی کاشانی گفتهام که کسی که بخواهد در این مملکت رئیس جمهور شود و جایگاه رهبری را نفهمیده باشد خیلی باید کندذهن باشد ".
محبیان همچنین با بیان اینکه نقش امام(ره) روز به روز در بیانیههای موسوی کمرنگتر شد، اظهار داشت: در نهایت شاهد بودیم که همجنسگرایان نیز وارد بیانیههای موسوی شدند.
وی در پایان با اشاره به اقدامات وزارت ارشاد در حوزه تشریح مفهوم جنگ نرم خاطرنشان کرد: با تلاشهای وزارت ارشاد به زودی 20 کتاب در حوزه مفاهیم جنگ نرم منتشر خواهد شد.
?- رفیق شفیق ما این آقامحسن خان سلیمانی روزی روزگاری در روزنامه جمهوری اسلامی کار می کرد. این دوست ما در روی میز کارش، زیر شیشه، عکسی از شهید مرتضی آوینی گذاشته بود. فکر می کنید واکنش مسیح مهاجری منافق که بدون شایستگی و لیاقت تکیه بر صندلی مدیر مسئولی روزنامه پر خاطره جمهوری اسلامی زده است، به این تصویر چه بوده؟ هیچ الا اینکه؛ “این قبیل تصاویر مصداق شرک است؛ برش دارید”.
?- مصداق شرک، مهاجرت از ولایت فقیه است نه حالا به ولایت هاشمی، بلکه به ولایت فرزندان هاشمی. امام، ولی فقیه و مرجع تقلید مسیح مهاجری فرزندان آقای هاشمی هستند؛ کسی شک در این واقعیت دارد؟ آقای مسیح مهاجری! شما غلط کردید مسیح مهاجری باشید. مسیح مهاجری به آن مسیحی ای می گویند که به دین اسلام مهاجرت کرد اما شما؟… شما هم مثل سران فتنه و بدتر و منافقانه تر از سران فتنه، از ولایت فقیه مهاجرت به ولایت کسانی کرده اید که می خواهند دانشگاه آزاد را وقف کنند! ولایت شما ولایت مهدی و فائزه هاشمی است. پس خاک بر سرتان با این ولایت تان. ولایت فقیه، ولایت عشق است که ولایت ماست. ولایت شما ولایت عیش است که الان دارد عیاشی می کند در لندن. پس خاک بر سر شما و مهدی هاشمی. خاک بر سر شما و فائزه هاشمی.
?- می گویند؛ مسیح مهاجری فردی ساده زیست است؛ اگر اینگونه باشد، این منافق، مصداق “خسر الدنیا و الآخرت” است.
?- من حاضرم مثل هموطنان اقلیت خود که تاب نیاوردند بی حرمتی به قرآن را و همنوای با مسلمین علیه آمریکا و اسرائیل شوریدند، مسیحی بمیرم اما مثل مسیح مهاجری مسلمان نباشم. خاک بر سر این مسلمانی.
?- گند زده این فرد به پر خاطره ترین روزنامه جمهوری اسلامی ?? ساله ما. واقعا گند زده. از صفحه بندی بگیرید تا محتوا. حیف این روزنامه که افتاده دست این منافق. “آقای دوربینی” مدیر مسئول این روزنامه می شد بهتر درمی آورد این روزنامه را. یک روز نشد ما این روزنامه را ورق بزنیم، عکس آقای دوربینی را درش نبینیم!!
?- در پیشانی مسیح مهاجری جای مُهر است؛ چون در مثل مناقشه نیست، باید گفت: در پیشانی خوارج هم جای مُهر بود ولی خبری از مِهر علی نبود. فریب این را نخورید که در این روزنامه گاهی “آقا” تیتر یک می شود. در ? راهی “هاشمی” و “امام”، در ? راهی ولایت آقازاده ها و ولایت “آقا”، شک نکنید که مسیح مهاجری طرف باطل را می گیرد و مگر تا الان نگرفته؟ مسیح مهاجری نوکر هاشمی است؛ نه پیرو ولایت فقیه.
?- با این نوشته کوتاه پروژه بر حق بچه بسیجی ها کلید خواهد خورد؛ اخراج مسیح مهاجری از روزنامه جمهوری اسلامی. “جمهوری اسلامی” جای منافقین نیست. کسی که برای سران فتنه و خانواده شان با کمترین انعام، قلم را به صراط نفاق و راه فتنه می فروشد، باید مدیر مسئول چیزنامه فلان باشد، نه جمهوری اسلامی. به نام جمهوری اسلامی مسیح مهاجری دارد می ریزد به کام فتنه گران. ?? سال است به حرمت جانبازی ایشان در حادثه هفتم تیر صبر کرده ایم اما اگر من حرف حق را نزنم، خون سرخ شهید بهشتی جلویم را خواهد گرفت در آخرت.
?- و بالاخره حاضرم در فضایی آزاد نظرسنجی برگزار شود که چند درصد کارمندان این روزنامه، مسیح مهاجری را برای اداره این روزنامه فردی سالم، متعهد و حرفه ای می دانند.
قطعه26
دیدارنمایشی موسوی و خاتمی که چندی پیش برگزارشد خاتمی را مصمم تر به جدائی اصلاحات از فرقه سبز کرده است.
به گزارش«جوان آنلاین»،گفته می شود خاتمی در جمعی درخصوص دیدار خود با موسوی که با اصرار و برنامه ریزی مرد خاکستری اصلاحات و بازیگر پنهان برگزارشده بود،این دیدار را «بی فایده» خوانده و با انتقاد از اصرارها برای همکاری با موسوی گفته است که این اقدامات منجر به زنده شدن جنبش موسوی نخواهد شد.
وی همچون گذشته بهادادن به حرکت های موسوی را موجب اضمحلال و از دست رفتن فرصت های اصلاحات عنوان کرده و با بیان این که سیاست چیزی است که برخی فقط بلد هستند بنویسند اما نمی توانند عمل کنند،گفته است:این آقایان درک صحیحی از موقعیت ها و شرایط ندارند چطور نمی بینند و درک نمی کنند.
وی با انتقاد از مرد خاکستری اصلاحات و بازیگر پنهان برای اصرار جهت دیدار با موسوی گفته است: این آقایان اصرار کردند وحتی فشار آوردند برای دیدار. آینده نشان خواهد داد که چه کسانی نوک بینی خود را می بیند .اینها حذف را نمی بینند ، ما در دراز مدت قادر نخواهیم بود سرمان را بلند کنیم ، چطور مدیریت نظام را ندیدند ، چنان شیبی به اعتراضات سال گذشته دادند که در ایستگاه دوم یا سوم ، نه کسی بود که پیاده شود و نه کسی که سوار شود ، جالب است که تصیمات مارا با سازش طلبی و کم آوردن و عافیت طلبی تحلیل می کنند ، ولی لجاجت ها ی بی مورد ، زنانه کردن سیاست گذاریها و اقداماتی که به حمایت اجنبی ختم می شود و رویگردانی مردم را در صراط جنبش کذا و راهبرد مقابله تفسیر می کنند
حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان به بحث اعتصاب بازار طلافروشان پرداخت:
در گزاره های زیر دقت کنید؛
1- به طور متوسط در هر ماه 10 تن مصنوعات طلا و جواهر واردکشور می شود که میزان سالانه آن 120 تن یعنی 120 هزار کیلوگرم است.
2- مطابق بررسی های کارشناسانه و محاسبات و تحقیقات میدانی وزارت صنایع، 90 درصد این مصنوعات به طور قاچاق وارد کشور می شود.
3- قاچاق 90 درصدی مصنوعات طلا و جواهر را علاوه بر وزارت صنایع، مؤسسه استاندارد و مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی نیز در بررسی های جداگانه خود تایید کرده ا ند.
4- 90 درصد از 120 تن، مساوی است با 108 تن، یعنی سالانه 108 تن مصنوعات طلا و جواهر از طریق غیرقانونی و قاچاق وارد کشور می شود.
5- 108 تن برابر 108 میلیون گرم است.(1000*1000*108)
6- قیمت یک گرم طلا- در حال حاضر- مبلغ 34هزار تومان است. بنابراین ارزش 108 تن طلای قاچاق که در طول یک سال وارد کشور می شود 3672 میلیارد تومان است. اشتباه نکرده اید 108 میلیون گرم - 108 تن- را در عدد 34000 ضرب کنید. بله! درست محاسبه کرده اید حاصل ضرب مساوی است با 000/000/000/672/3 تومان یعنی سه هزار و ششصد و هفتاد و دو میلیارد تومان... مغزتان سوت می کشد! نمی کشد؟!
7- تقریبا تمام سود واردات سالانه 108 تن مصنوعات طلا و جواهر قاچاق در جیب یک گروه 6 نفره می رود! به بیان دیگر، هریک از این 6 نفر سالانه سود حاصل از فروش 612 میلیارد تومان مصنوعات طلا و جواهر قاچاق را به جیب نامبارک خود می ریزند.
8- یکی از این 6 نفر برای یک سال فقط 150 هزار تومان مالیات می پردازد، یعنی ماهیانه 12 هزار و پانصد تومان و این در حالی است که یک کارگر و یا کارمند با حقوق ماهیانه 600هزار تومان، برای هر ماه مبلغ 16هزار و 250 تومان مالیات حقوق می پردازد. یعنی 3هزار و هفتصد و پنجاه تومان بیشتر از آن تاجر قاچاقچی طلا و جواهرات. منصفانه است؟! کارمند و کارگر که حرفی ندارد. حقوق خود را بعد از کسر مالیات دریافت می کند و با تخفیف های مالیاتی که دولت برای حقوق بگیران در نظر گرفته است شاکر نیز هست زیرا می داند در قبال مالیاتی که پرداخت می کند از امکانات عمومی برخوردار می شود و البته بر این باور - بخوانید توهم- است که کلان سرمایه داران در قبال برخورداری چند صد برابری از امکانات عمومی، مالیات های کلان هم پرداخت می کنند! و چه تصور باطلی!
9- همین گروه 6 نفره از صنف طلا و جواهر با قاچاق سالانه 3672میلیارد تومان، با بهره گیری از عوامل اجاره ای، حمایت های بیرونی و پشتیبانی روانی تبلیغاتی رسانه های بیگانه، بازار طلا و جواهر را به تعطیلی کشانده اند. آنها دو سال قبل نیز، هنگامی که «قانون مالیات بر ارزش افزوده» وارد فاز عملیاتی و اجرایی شده بود، با توهم پراکنی و دروغ بافی درباره اهداف این قانون، نه فقط تن به اجرای آن ندادند بلکه به فریب افکار بازاریان محترم و هم صنف های خود نیز دست زده و بازار را به تعطیلی کشاندند. و متاسفانه دولت به جای تاکید بر اجرای قانون با این کلان سرمایه داران مفت خور و باج خوار مدارا کرد و عملیات اجرایی قانون مالیات بر ارزش افزوده را به تعویق انداخت. در آن هنگام، آخرین بهانه این گروه آن بود که ابعاد قانون یاد شده روشن نیست و نیاز به شفاف سازی دارد! این بهانه در حالی پیش کشیده شد که «قانون مالیات بر ارزش افزوده» بعد از مدتها بحث و بررسی همه جانبه، تحقیقات میدانی، رایزنی با کارشناسان اقتصادی، مقایسه با سیستم های مالیاتی سایر کشورها و مشورت با صاحبان اصناف و بازاریان متعهد در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده بود و بهانه گروه مورد اشاره پایه و اساسی نداشت.
10- دو سال بعد، یعنی همین روزها و پس از آن که مسئولان محترم مالیاتی با حوصله و سعه صدر مثال زدنی، به شرح و توضیح درباره مفاد قانون یاد شده و ابعاد و اهداف آن پرداختند و طی نشست های پی درپی با مسئولان اصناف، ضرورت اجرای این قانون و احقاق حق ملت را گوشزد کردند، اکثریت قریب به اتفاق بازاریان که همواره از اقشار مومن و متعهد کشور بوده و هستند، بر لزوم اجرای آن تاکید ورزیدند که تشکر و قدردانی سازمان مالیاتی کشور را نیز در پی داشت. اما، همان گروه 6 نفره که ارقام چند میلیارد تومانی برایشان مثل «علف خرس» است، به مقابله با اجرای قانون یاد شده برخاستند و با بهره گیری از اهرم تطمیع و تهدید!! باردیگر کرکره ها را پائین کشیدند.
11- یکی از اعضای متعهد صنف طلا و جواهر بازار که دیروز مغازه خود را تعطیل کرده بود در تماس با کیهان و در پاسخ به سوال ما که شما دیگر چرا؟!... گفت؛ «گزارش وزارت صنایع کاملاً درست است که 90درصد طلا و جواهرات به صورت قاچاق وارد کشور می شود. این واردات قاچاق در اختیار تعداد انگشت شماری از دانه درشت های صنف ما قرار دارد. مصنوعات طلا و جواهر قاچاق که به صورت فله ای معامله نمی شود! این مصنوعات از طریق مغازه های طلافروشی به مشتریان عرضه می شود. بنابراین، می توانید حدس بزنید که اگر آن تعداد انگشت شمار و دانه درشت، از عرضه طلا و جواهر به مغازه های ما خودداری کنند، کسب و کار ما به طور جدی آسیب می بیند و مشتریان خود را از دست می دهیم. ضمن آن که آنان اهرم های فشار دیگری هم در اختیار دارند.» (اظهارات ایشان نقل به مضمون است که با حفظ امانت در محتوای کلام در این یادداشت آمده است).
این برادر طلافروش درباره اهرم های دیگر دانه درشت های صنف خود چیزی نگفت و حتی از نام بردن آنها نیز خودداری کرد و هنگامی که خبرنگار ما اسامی برخی از دانه درشت ها را به زبان آورد، پاسخ ایشان سکوتی معنادار بود! سکوتی که می تواند به معنای تایید حدس و اخبار دریافتی کیهان باشد!
12- و اما؛ قانون «مالیات بر ارزش افزوده» چیست؟ مگر نه این که این مالیات 3درصدی از خریدار دریافت می شود، بنابراین چرا دانه درشت های صنف طلا و جواهر از اجرای آن به وحشت افتاده اند؟! تعجب آور نیست؟ هست! راستی چرا؟!
به خبر زیر توجه کنید:
گروه مورد اشاره در ملاقات با مسئولان مالیاتی اعلام کرده اند برای پرداخت کل مبلغ مالیاتی که مطابق محاسبه دولت باید از آنها اخذ شود آمادگی دارند و هر مبلغی را که مسئولان مالیاتی اعلام کنند پرداخت خواهند کرد، به شرطی که دولت از اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده در خصوص صنف طلا و جواهر صرفنظر کند! به بیان دیگر مشکل آنها پرداخت مالیات نیست، چرا که مالیات یاد شده همانگونه که اشاره شد اولاً؛ در مقایسه با گردش مالی دانه درشت های این صنف، بسیار ناچیز و کم اهمیت است و ثانیا؛ این مالیات 3 درصدی از مشتریان دریافت می شود.
اکنون به پرسشی که در صدر این بند از یادداشت مطرح شده است بازمی گردیم؛ چرا دانه درشت های صنف طلا و جواهر، یعنی همان گروه 6 نفره- و یا حداکثر چند نفر دیگر از آنان- از اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده وحشت دارند؟ توجه کنید؛ از اجرای قانون و نه از پرداخت مالیات. چرا؟!... بخوانید!
13- کارکرد قانون مالیات بر ارزش افزوده را می توان در یک جمله خلاصه کرد «شفاف شدن معاملات و مبادلات کالا» و به بیان همه فهم تر؛ «صدور فاکتور خرید و فروش برای مصنوعات طلا و جواهر.» یعنی آقای طلافروش، این کالا را از کجا خریده ای؟ به چه قیمت؟ و به چه کسی یا کجا فروخته ای؟ با چه قیمت؟... آیا صدور فاکتور برای تبادل کالا زحمتی دارد؟ معلوم است که ندارد! آیا، به سود حاصل از فروش آن لطمه ای می زند؟ معلوم است که نمی زند! پس مشکل چیست که آقایان حاضرند کل مبلغ مالیات را بپردازند، اما برای خرید و فروش و گردش کالا سند و فاکتور به دست کسی ندهند؟! پاسخ روشن است. اگر صدور فاکتورهای خرید و فروش به همان ترتیب که در قانون پیش بینی شده است صورت پذیرد، نهایتا به 90 درصد مصنوعات طلا و جواهر یعنی 108 تن طلا و جواهر قاچاق با قیمت نجومی 3672 میلیارد تومان در سال می رسد و معلوم می شود که آقایان قاچاقچیان محترم! 90 درصد مصنوعات طلا و جواهری را که به بازار عرضه کرده اند از طریق قاچاق وارد کشور فرموده اند!! فقط همین! آیا همین نکته به تنهایی نمی تواند اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده را برای دانه درشت های قاچاقچی تبدیل به یک کابوس کند؟! می تواند و کرده است. دقیقا به همین علت است که حاضرند مالیات وضع شده را بپردازند ولی تن به شفاف سازی ندهند. یعنی ایستگاه «ایست و بازرسی» را به صورت ایست! بدون بازرسی! می پسندند!
14- مالیات نه حق دولت، بلکه حق ملت است و نظارت بر ورود و خروج کالا نیز چنین است. بنابراین، دولت و مجلس و دستگاه قضایی کشور به عنوان نمایندگان مردم حق ندارند این حق مسلم ملت را نادیده بگیرند و غارتگران بیت المال را به حال خود رها کنند. برای نظام جمهوری اسلامی که پرچمدار عدالت خواهی است و به همین منظور پنجه در پنجه قدرت های استکباری انداخته و آنان را به زانو درآورده است، شایسته- و بایسته هم- نیست که از کنار باج خواهی و غارتگری کلان سرمایه داران بی تفاوت عبور کند. مخصوصا آن که اکثریت متعهد صنف یاد شده نیز از این عده اندک و کم شمار دل پرخونی دارند...چرا یک بار و برای همیشه به این بازی خاتمه نمی دهید؟! راستی! آیا هیچ تصور کرده اید که اخلال در عرضه طلا و جواهر چه مصیبت خنده داری است؟!
رسالت نوشت:وزیر ارشاد دولت اصلاحات با کشتن سلمان رشدی مرتد مخالفت کرد. مهاجرانی که در لندن زندگی میکند در مصاحبهای که شبکه خبری العربیه چهارشنبه گذشته با وی داشت در پاسخ به سئوال خبرنگار در خصوص فتوای امام خمینی و همه علمای بزرگ در خصوص مهدور الدم بودن سلمان رشدی به خاطر اهانت گستاخانه به پیامبر اکرم(ص) گفت: من مخالف کشتن سلمان رشدی هستم و معتقدم که باید هر فرد و ملتی به عقاید نویسندگان احترام بگذارد!
مهاجرانی در پاسخ به سئوال دیگری درباره اینکه تا چه زمانی در انگلستان خواهد ماند گفت: قصد دارم 10 سال در لندن بمانم و بعد به ایران برگردم. هماکنون خانوادهام در لندن ساکن هستند و فرزندانم در اینجا مشغول تحصیل میباشند.
وزیر ارشاد دولت اصلاحات در این مصاحبه فاش کرد جمیله کدیور به عنوان سردبیر سایت جرس مشغول فعالیت است
به گزارش شبکه ایران به نقل از شبکه تلویزیونی المنار، رییس دانشگاه علوم اسلامی الازهر مصر با استقبال از فتوای مقام معظم رهبری در تحریم اهانت به همسر پیامبر اکرم (ص) و صحابه آن حضرت، آن را فتوایی در زمان مناسب برای جلوگیری از شکاف بستن درهای فتنه توصیف کرد.
احمد الطیب در بیانیهای اعلام کرد: با تمجید و خرسندی فتوای مبارک حضرت "امام علی خامنهای" را در خصوص تحریم اهانت به صحابه رضوانالله علیهم یا تعرض به همسران حضرت رسول (ص) را دریافت کردم. این فتوایی است که با دانش صحیح و درک عمیق از خطرناکی آنچه که اهل فتنه انجام میدهند، صادر شده است و بیانگر علاقه و اشتیاق به وحدت مسلمانان است.
رییس دانشگاه علوم انسانی الازهر افزود: آنچه که باعث می شود بر اهمیت این فتوا افزوده شود آن است که عالمی از علمای بزرگ مسلمان و از بزرگترین مراجع شیعه و به عنوان رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران چنین فتوایی را صادر کرده است.
الطیب در ادامه آورده است که من از جایگاه علم و با توجه به مسئولیت شرعی که دارم میگویم تلاش برای وحدت مسلمانان واجب است و اختلاف بین پیروان مذاهب اسلامی باید به اختلاف نظر بین علما و صاحب نظران محدود بماند و به وحدت امت اسلامی لطمه نزند که خداوند فرموده است: "ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین".
وی خاطرنشان کرد: من همچنین اعلام میکنم هرکسی که در بین مسلمانان فتنه افکنی کند، گناهکار و مستحق عذاب الهی و مطرود شدن از سوی مردم است.
شیخ الازهر همچنین در بیانیه خود از خداوند خواستار آن شد که این فتوا آغاز خیر و ابتدای تلاش جدی برای متحد کردن مسلمانان باشد و به دعوت آنهایی که به غلو یا افراط گرایی و یا فتنه افکنی و اختلاف افکنی دعوت می کنند، توجهی نشود.
الطیب همچنین با دعوت از مسلمانان برای پراکنده نشدن و چنگ زدن به ریسمان الهی، خاطرنشان کرده است که مصر همواره برای نزدیک کردن مسلمانان به یکدیگر پیشتاز بوده است.
صبح گاه دیگر تمام شد. جنگ دوست داشتنی دیگر تمام شد. سه راه شهادت دیگر تمام شد. حالا باید در سه راه جمهوری بجنگی، نه با بعثی ها، که با بعضی ها. ? سال جنگ، اگر فقط یک بنی صدر داشت، اینجا بعضی ها صد در صد بنی صدر شده اند. بنی صدرهایی در خط امام. اینجا چیزی که زیاد است، بنی صدر است و چیزی که کم، حاج احمد. از همت و باکری هم واقعی تر، بسیجی بود؛ طوری رفت که نه دستت به تابوتش برسد و نه با خبر شوی که اصلا کجاست. حاج احمد همه را حتی فرشته های خدا را پیچاند. بسیجی واقعی به او می گویند. پرستو بود و بهار را گذاشت در خماری. دل نبست به چهار تا شکوفه. می دانست روزی کوفه می شود اینجا. باز بود روزی کوچه جنگ. اینجا اما جنگ به بن بست رسیده است. “وفیق السامرایی” دشمن خوبی بود. از پشت خنجر نمی زد. پسر نوح نبود که تو تکلیفت را ندانی. با همت و باکری هیچ نسبتی نداشت. با امام عکس نداشت. خواب امام را نمی دید. واقعا گرامی باد سالگرد ? سال دفاع مقدس. هم حسین معلوم بود کیست و هم یزید. اینجا اما جولانگه نفاق است. منافق، هم می رود به ویلای جرج سوروس و هم لانه می کند در حسینیه جماران. در بیداری نامه سرگشاده می نویسد و در خواب، امام را می بیند. بیداری اش برای دشمن است و خوابش مال دوست. این همت بود که حاضر بود آب بخورد در پوتین بچه بسیجی ها. آب خوردن در پوتین بچه بسیجی ها کجا و دخیل بستن به نعلین شیخ بی سواد کجا؟ حرفی هم که نمی شود زد؛ تف سر بالاست. مشکل ما شناسنامه هاست؛ نام خانوادگی. اینجا هر خفاشی، نسبتی با شمع دارد. شب پرستی می کند اما به اولاد شمع چه بگویی؟ طرف خار هم که باشد ادعا می کند از گل است. خوب شد به شهادت رسید حمید باکری. آن گل را خوب شد دشمن پرپر کرد و الا مانده بود، خار خودش پرپرش می کرد. می ماند، خار خودش دق می داد او را. اینجا خار در چشم دشمن فرو نمی رود. می رود در چشم گل. گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهر ما چه می کشد این روزها. واقعا گرامی باد سالگرد ? سال دفاع مقدس. جنگ ما اما بعد از جنگ شروع شد. اینجا روی در و دیوار شهر ما بعثی ها به زبان عربی ننوشته اند؛ “آمده ایم تا بمانیم”. این دست خط به زبان فارسی است. بعضی ها بر خلاف بعثی ها عراقی نیستند. ایرانی هستند. موج، ای برادر جانبازم الان باید تو را بگیرد؛ همت دشمن مضاعف شده تا خانه باکری، و هیچ تجلیلی جای زخم را از تویوتای حاجی بخشی برنمی دارد. چند روز پیش رفتم زیارت پیرمرد. هنوز زنده بود. هنوز می گفت: “ماشاء الله حزب الله”. حزب الله غریب است. خار در چشم و استخوان در گلوست. حزب الله خوابش نمی برد این روزها. حزب الله خوابیده بود، فتنه نمی خوابید. فتنه الان گرفته خوابیده، که خواب خوش می بیند. حالا خار هم خواب گل می بیند اما حاجی بخشی بر خلاف بعضی ها امام را در خواب نمی بیند. عده ای خواب امامعلی رحمانف را می بینند و گمان کرده اند خواب امام علی را دیده اند. خواب زن چپ نیست. خواب نامرد چپ است. بعضی ها، با امام بودند در خواب. بعضی ها با امام بودند در خواب قیلوله. بعضی ها با امام بودند در خواب سنگین. بعضی ها با امام بودند در خواب راحت. بعضی ها با امام بودند بعد از خر و پف. بعضی ها با امام بودند قبل از خر و پف. بعضی ها با امام بودند در خواب شبانگاهی. بعضی ها با امام بودند در خواب زمستانی. بعضی ها اما خودشان را به خواب زده اند تا مگر در خواب، امام را ببیند. خواب، خرافه است؛ امام را در بیداری باید دید. امام آمده بود تا ما را بیدار کند؛ لطفا در خواب امام را نبینید. امام مظهر بیداری بود؛ شان او بالاتر از خواب شماست. شما غلط کردید خواب امام را دیده اید. خمینی را باید در بیداری دید. حزب الله بیدار است و خمینی را در بیداری می بیند. ما امام را در بیداری می بینیم. خواب را ول کنید؛ خواب به خصوص با شکم پر خرافه ای بیش نیست. دانشمندان معتقدند؛ آدمی وقتی با شکم پر بخوابد، برای خودش زیاد خواب می بیند. امام بزرگتر از آن است که در خواب بعضی ها بگنجد. امام را در بیداری باید دید. خمینی در بیداری یعنی خامنه ای. مشکل بعضی ها همین خواب بودن شان است؛ از خواب بیدار شوید؛ آن وقت شما هم مثل آحاد ملت ملتفت می شوید که؛ “خامنه ای، خمینی دیگر است”. سران فتنه همگی خواب هستند. شیخ بی سواد کلا به شما که عرض می کنم؛ هر شب خواب تعرض می بیند اما حاجی بخشی هر روز امام را در بیداری می بیند. گفت: شتر در خواب بیند پنبه دانه. اینجا اما یک “نفر” هست که واحد شمارش شتر نیست ولی امام را فقط در خواب می بیند. زرشک! این چگونه با امام بودنی است که فقط خلاصه شده در عکس و خواب. نکند آن عکس ها را هم در عالم خواب با امام گرفته بودید؟ نکند بعضی ها با امام در نجف و ترکیه و پاریس و طیاره و پلکان و پله اول و پله دوم و پله چندم و پاویون و پله برقی فرودگاه و بلیزر، همه را خواب دیده بودند؟ خواب دیدید، خیر باشد؛ الان نوبت بیداری است. مگر شما امام را در همین خواب ببینید. امام دیگر در بیداری، به دیدار شما نمی آید. خوابت را خود امام بگذار تعبیر کند عالیجناب فتنه. امام می گفت: همین مردمی که می گویند “درود بر خمینی”، اگر “مرگ بر خمینی” هم بگویند، ذره ای در اراده من خللی وارد نمی آید. خوابت چپ بود. رئیس مجلس خبرگان رهبری، یعنی آن کسی که رهبر تعیین می کند در این کشور، قنوت مادران شهید داده است. تا “بابای ماست خامنه ای”، شما بروید خواب امام را ببینید. امام در بیداری با ما، در خواب با شما. اگر به خواب دیدن است، من مادر شهیدی می شناسم که همین چند وقت پیش وقتی با اشک چشم خوابید، خواب دید که فرزندش را که می گوید؛ “غصه نخور مادرم. نگهدار خامنه ای، اباالفضل علمدار است”. عباس اما فقط در خواب، نگهدار مولای ما نیست. سال هشتاد و اشک، ما در بیداری نشستیم روی شانه عمو عباس و به شما گفتیم؛ غلط کردید بیشمارید.
قطعه 26