سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ایران آفتاب

سخت‏ترین گناهان آن بود که گنهکار آن را خوار بشمرد . [نهج البلاغه]
 
امروز: جمعه 04 اردیبهشت 12

 


 نوشته شده توسط مجید در پنج شنبه 90/5/27 و ساعت 12:48 عصر | نظرات دیگران()

للحق

طرح نوشت : یادمان نرود … دیکتاتورهای وطنی را … موسوی و کروبی را … اکبر راس فتنه را …


 نوشته شده توسط مجید در جمعه 90/5/21 و ساعت 11:56 صبح | نظرات دیگران()

بیشترین آمار و ارقام جرایم جنسی در دنیا متعلق به کشورهای متمدنی! همچون آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و سوئد می باشد.
سرویس اجتماعی افکار نیوز - بررسی آمار و ارقام جرایم اجتماعی هر جامعه نشان دهنده عملکرد فرهنگی آن جامعه است. لذا شرط پذیرش هر فرهنگی بررسی اثرات آن است.
به گزارش افکار نیوز ، هرچند نمی توان فرهنگ غربی را به طور کل رد کرد اما مطمئنا در خصوص اخلاق جنسی ، به گواه آمار و ارقام رسمی این کشورها در سراشیبی سقوط قرار دارند.
آمریکایی زده گانی که فرهنگ آمریکایی را آرزوی خود می دانند ، بد نیست به آمار و ارقام زیر توجه نمایند:

* گزارش‌های ثبت شده پلیس آمریکا در سال 2006 نشان دهنده دویست‌و سی‌و دوهزار و نهصدوشصت مورد تجاوز به زنان بوده است.

* در سال 2006تقریباً هر چهار روز یک بچه در آمریکا به دلیل آزار و اذیت جنسی کشته شده است.

* دپارتمان سلامت و خدمات انسانی آمریکا 135هزار مورد گزارش تجاوز به کودکان را در سال 2006ثبت کرده.
 
* از هر پنج دختر دبیرستانی (14تا 17سال) آمریکایی یک نفر به سوال «آیا تاکنون مجبور به ارتباط جنسی شده اید؟» جواب مثبت می‌دهد
(این چهار آمار جواب کسانی ایست که درمان تجاوز را آزادی جنسی میدانند ،غافل از اینکه تجاوز را کسانی میکنند که اهل زنا و فاسد الاخلاق هستند به عبارتی دیگر از نظر این گروه، برای جلوگیری از اعتیاد ،مردم را باید سیگاری کنیم!!؟در صورتی که سیگار زمینه اعتیاد است!-مجید مطوری)
* مردم آمریکا در سال 2007شاهد تولد یک‌میلیون‌ وهفت‌صدوچهارده‌هزار و ششصدوچهل‌سه کوک نامشروع بودند.

* سال 2007از هر 10کودک متولد شده 4 کودک نامشروع یا بدون پدر بود و این مقدار 26%بیشتر از سال 2002بود.

* در آمریکا 86%از بارداری های دختران نوجوان (کمتر از بیست سال) 60? از بارداری‌های دختران جوان (20تا 24سال) و 33% از زنان (25تا 29سال) بدون ازدواج رخ می‌دهد.

.

* در آمارهای سال 2009بین کشور های جهان بیشترین تعداد تجاوز را به ترتیب آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و سوئد داشته اند.

* از هر پنج دختر مجرد 15تا 44ساله آمریکایی تنها یک نفر باکره است.

* در آمریکا 41%مادران تنها، اصلاً ازدواج نکرده اند و 70%خودکشی‌های زود هنگام از میان بچه های مادران تنهاست.

* در آمریکا از سال 1940تا سال 1994میزان بچه‌های متولد شده در دوران تجرد (حرام‌زاده) نسبت به کل نوزادان از 11%به 30%رسیده است

* از میان هر سه زایمان زنان آمریکایی 20 تا 3030 سال یک نوزاد نامشروع متولد می‌شود.

* در سال 1995از میان زنان کمتر از 30سال آمریکایی که ازدواج نکرده بودند 40%حداقل یک بارداری نامشروع داشت.

از این دست اطلاعات بسیار است. برای موارد بیشتر و دسترسی به منابع اصلی به پیوندهای زیر بروید ...

پیوند1 
پیوند2
پیوند3
پیوند4
پیوند5
پیوند6
پیوند7
پیوند8
پیوند9
پیوند10

 نوشته شده توسط مجید در جمعه 90/5/21 و ساعت 11:33 صبح | نظرات دیگران()

به گزارش آتی نیوز علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل کردند که: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت:

در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما، مادر یکی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت کرد.

این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏کرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه حاضران به گریه افتادند.

هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می‏زد: من از مادرم جدا نمی‏شوم هر چه خواستند او را آرام کنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند، ممکن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند، و فقط روی قبر را با تخته‏ای بپوشانند و دریچه‏ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.

دختر در شب اول قبر، کنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.

پرسیدند چرا این طور شده‏ای؟

در پاسخ گفت: شب کنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب می‏داد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است.

تا این که پرسیدند: امام تو کیست؟

آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»

در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می‏کشید.

من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می‏بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم.

مرحوم قاضی می‏فرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق می‏کرد و آن شخصی که همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بوده‏اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا کرد.

تبیان

علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، معادشناسی، ج 3، ص 110


 نوشته شده توسط مجید در جمعه 90/5/21 و ساعت 11:8 صبح | نظرات دیگران()

هر روز بسیاری از معترضان به سیاست های کشور انگلیس در خیابان‌های لندن و دیگر شهرهای این کشور به بدترین شکل "سرکوب " می‌شوند تا مدعیان وجود آزادی بیان در کشورهای غربی و کسانی که سنگ این کشورها را به سینه می‌زدند، این روزها رویی برای بیان دیدگاه های خود و "آفتابی " شدن در انظار عمومی نداشته باشند.

اما از همه این مدعیان آزادی بیان در غرب که بگذریم؛ باید دید این روزها برخی "خواص فرهنگی " کشور ما که پس از حوادث انتخابات 88با پناه بردن به دامان کشورهای غربی، سخنگوی بی جیره و مواجب آنها در پیشبرد اهداف شوم سیاستمداران غربی شدند، این روزها چه حرف برای گفتن دارند؟

اینکه حوادث این روزهای انگلیس چقدر شباهت به حوادث 2سال اخیر ایران دارد و اصلا نوع درگیری های انگلیس، هدف از تجمع ها، معترضین انگلیسی و ... شباهتی با اغتشاشگران فتنه 88دارند و جایگاه "حق " و "محق " در حوادث ایران و انگلیس کجاست؟ جای ساعت های تحلیل و بررسی دارد و هدف از این نوشته نیز بررسی این حوادث نیست، اما نمی توان از یک نکته گذشت و آن اینکه برخی "هنرمندان " و به اصلاح "خواص فرهنگی " کشور که پس از حوادث انتخابات 88مهمان هر روزه شبکه های ضد انقلاب چون بی بی سی فارسی، صدای آمریکا و ... بودند و سخن از حمایت از مردم ایران در پیشگاه اربابان انگلیسی و آمریکایی می راندند، این روزها از این همه جهل و سطحی نگری و "شکایت به بیگانه بردن " پشیمان نیستند؟

محمد حسینی مجری تلویزیون، فرشید منافی مجری رادیو و "محمدرضا شجریان " از جمله معروف ترین هنرمندانی بودند که پس از اتفاقات سال 88به آغوش بیگانگان پناه بردند و البته سهم محمدرضا شجریان در برنامه های شبکه سلطنتی انگلیس، بی بی سی از آن 2نفر بیشتر بود تا جایی که این شبکه مستندی هم در ازای خوش خدمتی شجریان به سیاست های آنها برای وی ساخت.

مصاحبه‌های شجریان با بی‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا، سی‌ان‌ان، تلویزیون استرالیا و ... به خوبی نشان داد که شجریان هیچگونه اعتقادی به مبانی اصلی نظام جمهوری اسلامی که برآمده از خواست و اراده عمومی ملت ایران است ندارد، به گونه‌ای که در مصاحبه تیرماه سال 1388با شبکه بی‌بی‌سی فارسی به نوعی مواضع دولت دهم را به انتقاد گرفت و هتاکی‌های فراوانی را نثار شخص رئیس جمهور قانونی مردم ایران کرد. وی در مصاحبه دیگر با همان شبکه کشور بریتانیا این بار نه رییس جمهور بلکه مستقیما حضرت امام خمینی (ره) آن یار سفر کرده را در تیررس سخنان نسنجیده خود قرار داد و از این که صدایش بر تصاویر پیاده شدن امام راحل از هواپیما در سال 1357از تلویزیون پخش می‌شود به شدت انتقاد کرد و اعلام کرد که من این آهنگ را برای ایشان نخوانده‎ام!

شاید مهم ترین اقدامی که شجریان در راستای سیاست های دولتهای غربی انجام داد، خواندن تصنیفی بود به نام "زبان آتش "؛ تصنیفی که سکانس آخر مستند بی بی سی فارسی در خصوص وی نیز به آن اشاره دارد و با پخش این تصنیف مستند بی بی سی به پایان می رسد، البته دیالوگ های آخر شجریان نیز جالب توجه است که در پاسخ به سوال مجری که می پرسد: و آخرین ترانه ای هم که شما خواندید زبان آتش بود که شعر مشیری بود و مدتها پیش گفته بود؟ اون چه ربطی به زمانه فعلی داره؟

شجریان: خوب بعد از انتخابات ما یه چیزایی دیدیم که حقیقتش دیدم که باید بگیم تفنگت رو بگذار زمین. آدم به روی برادرش که آتش نمیگشاید. حرف حسابی رو باید جواب درست و حسابی داد.

وی در این تصنیف می خواند:
" تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبانِ دل ، دلی لبریزِ از مهر تو "

و امروز مردم حق دارند بپرسند چرا شجریان تصنیفی با همین مضمون برای اتفاقات اخیر انگلیس نمی خواند تا خبرنگاران و مدیران آزاد اندیش! و مدعی حقوق بشر بی بی سی فارسی آن را با زیر نویسی انگلیسی از شبکه متبوعشان پخش کنند؟!

شاید اینکه شجریان فردی ایرانی است و دلیلی ندارد برای تقبیح و یا تشویق حوادث دیگر کشورها از هنرش استفاده کند، حرفی درست باشد، اما همین "دیگر کشورها " در آن ایام محرم دوره گردی‌های استاد بودند.

البته بماند که آرمان انقلاب اسلامی و خمینی کبیر درباره هنر و هنرمند این نبود، اما از اینکه نمی‌بایست شجریان و افرادی چون حسینی و منافی حرف هر چند "حق " خود را پیش "غیر " می‌بردند تا آنها نهایت سوء استفاده را از آنها و هنرشان ببرد، نمی توان گذشت.

جناب شجریان! این هم، کشور و شبکه‌ای که با نقاب حقوق بشری هرچه خواست از شما و دوستانتان سوء استفاده کرد؛ ببینید حال و احوال این روزهایشان را و بخوانید تصنیفی دیگر و طرحی نو دراندازید...
عصرامروز


 نوشته شده توسط مجید در چهارشنبه 90/5/19 و ساعت 10:34 عصر | نظرات دیگران()

میان بیداری اسلامی با حال و روز این روزهای اقتصاد غرب، و در راس آن آمریکا، نمی دانم ارتباطی وجود دارد یا نه، اما این هر 2رویداد، مهر ورشکستگی و ابطال بر پیشانی تفکرات لیبرالی در کشور ما زده است. از یاد نبرده ایم که هم دولت سازندگی و هم دولت اصلاحات با ما بر سر این مفاهیم دعوای اساسی داشت. آقایان هاشمی و خاتمی و اعوان و انصارشان، خوب می دانم که چرا این روزها دوست ندارند با ما بر سر مفاهیمی از این دست سخن بگویند. فتنه گران دانه درشت، نه اعتقادی به نتیجه دادن مقاومت داشتند و نه تصویری درست از اوضاع زار و نزار امروز اقتصاد جهانی. در عرصه اقتصاد خارجی، جریان لیبرالی کارگزاران، مدام برای ما این نسخه را تجویز می کرد که چاره ای نداریم الا پیوستن به اقتصاد جهانی. ایشان بر این باور بودند که ما هم باید عضو WTO شویم و هم هضم شویم در اقتصادی که با دلار اداره می شود. تفکر لیبرالی “کارگزاران” اصولا اعتقادی به مفهوم “مقاومت اقتصادی” نداشت و چاره درد تحریم را در پاک کردن صورت مسئله می دید؛ اینکه ما ایمان بیاوریم به خداوندی دلار، تا بلکه آمریکا دست از سر ما بردارد. روی دیگر این سکه اما عدم اعتقاد به “مقاومت سیاسی” بود که تفکر لیبرالی “مشارکت” و “سازمان مجاهدین” پرچم دار آن بود. از جمله هزاران جایی که ما حق داریم و وظیفه داریم به هاشمی چی ها و خاتمی چی ها “دیدید گفتیم” بگوییم، همین موضع بلند و باشکوه مقاومت در 2عرصه اقتصاد و سیاست است. اگر در حرف، این آمریکاست که ما را تحریم کرده، لیکن در مقام عمل، اقتصاددانان دنیا این روزها 2جمله را زیاد بر زبان جاری می کنند؛ یکی اینکه جمهوری اسلامی عقل کرد که اقتصاد خود را به زلف “جهانی شدن” گره نزد، و دیگری اینکه بر اساس شاخص ها، ظاهرا این اقتصاد غرب است که در خطر سقوط به سر می برد و تحریم، آنقدرها که از اسمش برمی آید، تهدید نبوده برای جمهوری اسلامی. اینکه جهانیان این روزها شاهد افول سیطره آمریکا بر اقتصاد و سیاست دنیای معاصرند، و اینکه مقاومت اقتصادی در داخل، همان اندازه نتیجه مثبت داشته که مقاومت سیاسی در منطقه، نشان می دهد که ما در زمینه مفهوم مقاومت، درست فکر می کردیم. نیز نشان می دهد که منش انقلاب اسلامی و روش جمهوری اسلامی در مقابله با تحریم اقتصادی و تهدید سیاسی، درست و صحیح بوده است. در عرصه سیاست، بعد از فتنه 88علیه جمهوری اسلامی، این دیکتاتورهای دست پرورده آمریکا هستند که یکی یکی دارند از تخت سلطنت به زیر کشیده می شوند و درون قفس محاکمه می شوند. در عرصه اقتصاد اما به نظر می رسد بعد از آن همه تحریم و اتخاذ خوی ابرقدرتی و زرسالاری، این دلار است که این روزها درون قفس دارد محاکمه می شود. مگر جز این است که دلار، مظهر دیکتاتوری در حوزه اقتصاد است؟! اگر دیکتاتوری بد است، اقتصاد هیچ فرقی با سیاست ندارد، و دلار هیچ تفاوتی با حسنی مبارک و معمر قذافی و علی عبدالله صالح و ملک عبدالله ندارد. شگفتا که دیکتاتورها در هر 2حوزه اقتصاد و سیاست، محصول و دست رنج آمریکا محسوب می شوند. این روزها وضع اسکناس بدون پشتوانه دلار، یک چیزی در مایه های قیافه مچاله و کریه و زشت فرعون مصر است. خوشبختانه یا متاسفانه، بهترین و مناسب ترین تجلی طعنه “دیدید گفتیم” به امثال آقایان هاشمی و خاتمی همین جاهاست. صرف نمی کند برای آقای هاشمی که از اوضاع امروز اقتصاد آمریکا سخن بگوید و به صرفه نیست برای آقای خاتمی که سخن از بیداری اسلامی براند. سخن گفتن از گودرز و شقایق، پایین آوردن سطح دعوای ما با تفکر ضد مقاومت اهالی فتنه است. طرفه حکایت اینجاست که ماه ها بعد از فتنه 88حالا BBC باید درگیری های خشونت بار در شمال شهر لندن را سانسور کند و VOA تظاهرات گسترده در خیابان های تل آویو را. این اما همه دیدنی های جهان کنونی ما نیست، که عبرت آموزتر و جالب تر از محاکمه فرعون مصر، محاکمه فرعون عرصه اقتصاد دنیا، یعنی دلار است. اگر مبارک را مردم مصر نمی خواهند و این بالطبع، موضوع همه جهانیان نیست، دنیایی دارد به حاکمیت بلامنازع دلار بر اقتصاد جهانی، “نه” می گوید. دیکتاتور اقتصادی دقیقا همان بلا را بر سر خود آورده که دیکتاتورهای سیاسی. پول بدون پشتوانه حتی اگر دلار باشد، مثل قدرت سیاسی بدون پشتوانه است و هر 2به یک فرجام مشترک و یک سرانجام واحد می رسند. درباره اوضاع دلار و حال و روز اقتصاد آمریکا این روزها آنقدر دیده و شنیده و خوانده اید که قصدی برای ارائه آمار ندارم، به ویژه که دلار خودش دارد خودش را محاکمه می کند و اینکه دیگر “مرگ بر آمریکا”ی ملت ما نیست؛ هر چند که قطعا و حتما یکی از جلوه هایش هست! آنچه بنا دارم در واپسین سطور این یادداشت بنویسم، سخنی است خطاب به آقای هاشمی. آقای هاشمی! دیدید گفتیم که جمهوری اسلامی نباید به WT0 بپیوندد؟! همچنین سخنی است خطاب به آقای خاتمی. آقای خاتمی! آیا برخورد پلیس لندن با مردم بی گناه درست است؟! آیا آمار شورش و اغتشاش در خیابان های تل آویو را دارید؟! نظرتان درباره سقوط دیکتاتوری به نام دلار و ایضا دیکتاتوری به نام علی عبدالله صالح چیست؟! باور کنید نمی دانم بگویم: بیچاره دلار یا بیچاره شما، که با پشتوانه یک پول بدون پشتوانه رفتید و دست دوستی به جرج سوروس دادید تا از جمهوری اسلامی کاریکاتور بکشید! آقایان! پولی که پشتوانه اقتصادی نداشته باشد، به کار فتنه سیاسی علیه نظامی که پشتوانه اش، خون 300هزار شهید، خمینی و خامنه ای و یک ملت عاشورایی نترس از تحریم و تهدید است، نمی آید. بیچاره نتانیاهو که دل به شما بست و بیچاره شما که دل بستید به چند دلار بدون پشتوانه. آقایان! ما از قبل گفته بودیم که مقاومت در هر 2حوزه اقتصادی و سیاسی جواب می دهد. ما از زبان خمینی و خامنه ای و خون شهدا گفته بودیم. دیدید گفتیم؟! 

قطعه26


 نوشته شده توسط مجید در چهارشنبه 90/5/19 و ساعت 10:29 عصر | نظرات دیگران()

خبرنامه دانشجویان ایران: امروز اگر می‌خواهید هزاران "نتیجه" انقلاب را از نزدیک ببینید به انتهای خیابان "فلسطین" در مرکز تهران بیایید و کرور کرور جوان‌های تحصیل‌کرده دانشگاه‌های ایران که برای دیدن "آقایشان" لحظه شماری می‌کنند را مشاهده کنید.

روز نهم ماه رمضان 1432 یعنی امروز قرار است روز تجدید دیدار نمایندگان دانشجویان عضو تشکل‌های دانشجویی سراسر کشور و جمعی از نخبگان علمی- فرهنگی دانشگاه‌های ایران با ولی امر مسلیمن جهان، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای باشد، شاید برای همین است که علمای دین "رمضان الکریم" را سال نوی واقعی انسان ‌می‌نامند؛ خوب قرار است برویم قلب "آقایمان" را بار دیگر به دست بیاوریم از نزدیک!



بیت رهبری، حسینیه امام خمینی(ره) امروز را قطعا ثبت خواهد کرد به عنوان "غدیر زمان"، جایی که "آیندگان" کشور دستشان را دراز می‌کنند تا "ولی زمان" اگر دوست داشت و قابلشان دانست "تحفه‌ای" ماندگار از کیسه‌ی معرفت و کمال بی‌انتهایش نصیبشان کند.

همه‌ی مهمان‌های امروز آقا وقتی ایشان سکان تنها حکومت قدرتمند آل‌علی(ع) تاریخ را در دست گرفت در "گهواره‌شان" بودند و شاید و احتمالا شاید آن روز در دل آقا گذشته است که یاران من امروز در "گهواره‌شان" هستند و فردا روزی که انقلابی‌های سابق زیر میز انتخابات زدند و چنگ به صورت انقلاب کشیدند این‌ها از میراث خمینی کبیر دفاع می‌کنند.

این بار انقلاب نه تنها فرزندش را نخورد بلکه دست ناز و محبتش از آستین "خامنه‌ای" بر سر "نتیجه‌هایش" فرود می‌آید، آنجا که در قامت نماینده گروهی از دانشجویان در محضر حضرتش از فهمشان، تحلیلشان و حتی آینده نگری‌شان درباره انقلاب می‌گویند؛ حتی اگر اشتباه بگویند.

ساعت شروع مراسم امروز مهم نیست چون در سرزمین عشق‌بازی تنها موجود با ارزش معشوق است، شاید برای همین است که دانشجویان زیادی امروز یادشان می‌رود سختی گرسنگی و تشنگی 16 ساعت روزه‌داری در گرمای تابستان را! و لحظه‌ی اذان سیمای "حضرت ماه" تنها افطار قبول رمضانشان است.

"نتیجه‌های" انقلاب سال‌هاست رمضان به رمضان منتظر می‌مانند تا 3 یا 4 ساعت وقت داشته باشند چشم به چشم آقا بنشینند و از صدای اصلی انقلاب جایشان در خاکریز جبهه جنگ نرم مشخص شود.

نه تهران "کوفه" است و نه حسینیه امام خمینی(ره) مسجد "کوفه"، اینها که امروز قلم به دست هستند و به اسم دانش‌جو و دانش‌پژوه به دیدار "آقا" می‌روند متنفرند از قاسطین، ناکثین و مارقین زمان!

این‌بار "علی زمان" نباید سر بر "چاه" بی کسی کند چون فرزندان دانشجویش وصل به مشک پر اشکی هستند تا وقت بغض آقا هق‌هق گریه کنند پیش پای قصه آقا!

"چاهی" اگر هست برای دفن فتنه‌گران 2011 آماده است چه اصل فتنه‌گر، چه انحرافی‌اش!

این دانشجویان پایش بیفتد قاسطین زمان را درجا پیش "اورجینالشان" در دوزخ می‌فرستند، همان‌ها که از اول هم انقلابی نبودند، همان‌ها که سال 88 ظلم کردند به انقلاب و رهبرش...

ناکثین اما به تعداد موهای سرشان از دست این دانشجویان "چک افسری" از نوع جنگ نرمش را خورده‌اند، مثل زمانی که شهر انتخابات شلوغ بود و بعضی‌ها هفت‌تیر کش شدند ولی مگر مرده بودند فداییان آقا در دانشگاه، هوز ندای "این عمار" علی زمان بلند نشده بود که تومارشان پیچیده شد و هرچه تاقه تاقه پارچه سبز بر سر نیزه کردند فایده‌ای نداشت.

مارقین حسابشان قطعا با کرام‌الکاتبین است چون آن خنجری که آنها از پشت به انقلاب زدند و شهر "فتنه" به پا کردند با هیچ آبی در دنیا پاک شدنی نیست و دانشگاه اما این تفاله‌های نحله‌های فکری کافرین غربی را به بیرون پرتاب کرد.
ساکتین، همان‌ها که دود غلیظ فتنه‌ی 88 کورشان کرد، لباس نو به تن کرده‌اند و هراز چندگاهی "آروغ" انقلابی گری می‌زنند، خدا رحمت شهدای فتنه‌ی 88 را که خونشان هم به گردن همان‌ مسببان فتنه است و هم به گردن آدم‌های با تریبون بی عمل؛ سکوت بهترین عملشان بود، چه آنکه گاه گاهی آتش بیار معرکه هم می‌شدند.

کاش دوربینی وجود داشت که توانایی ثبت لحظه‌ی شکستن قلب دانشجویان وقت تشریف فرمایی رهبر انقلاب به محیط حسینیه امام(ره) را داشت، آنجا ذره‌ای از این عشق بازی به دیده منت دوربین‌های بیرونی بر چشم دانشجویان جاری می‌شود.

امروز دانشجویان دست بیعت می‌دهند به "آقا" که میراث برادران شهیدشان در جنگ سخت را در اقصا نقاط جبهه وسیع جنگ نرم پاس‌بدارند، همان طور که اصحاب فتنه و سکوت را در سال 88 سرجایشان نشاندند.

این قلم به صراحت اعلام می‌کند دربرابر عظمت دیدار امروز "کم" آورده است و دیگر توانایی توصیف ندارد..


 نوشته شده توسط مجید در چهارشنبه 90/5/19 و ساعت 10:15 عصر | نظرات دیگران()


 نوشته شده توسط مجید در شنبه 90/5/15 و ساعت 7:34 عصر | نظرات دیگران()


به گزارش رسا، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی شب گذشته در حسینیه امام خمینی(ره) قم در ادامه تفسیر توصیه های امام باقر علیه السلام به جابر گفت: امام فرمودند «اگر کسی تو را ستایش کرد شاد نشو» لذت بردن از چاپلوسی انسان را در دام ریا کاری می اندازد.

وی اصل مستور بودن عیوب و خوش نامی در نزد مردم را یکی ازنعمت های الهی دانست و تصریح کرد: خداوند دوست ندارد خطای بنده اش بر دیگران آشکار شود چرا که اگر چنین می شد دیگر نمی توانستیم به کسی اعتماد کنیم و روابط بین انسانها از بین می رفت.

رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) افزود: اینکه برخی از صوفی ها عیوب خود را برای دیگران بازگو می کنند تا به خیال خود نفس سرکش را تنبیه کنند و به درجات عالی برسند، کفران نعمت خداست و از طرف دیگر کسانی که صرف محبوبیت مردم برایشان موضوعیت دارد و به صورت افراطی «خود دوستی» دارند هم، مذموم و بد است.

وی هر دو گروه را خارج از اخلاق نظام الهی توصیف کرد و گفت: در نظام های اخلاقی دیگر خودشیفتگی عیب نیست به همین دلیل است که می گویند کار خوب، کاری است که عقلا خوب بدانند و کار بد هم با معیار عقلا سنجیده می شود. این یعنی اینکه ملاک خوبی و بدی قضاوت مردم است.


آیت الله مصباح یزدی با اشاره به خاطره ای از مقام معظم رهبری گفت: در دیداری که ایشان به قم تشریف آوردند استقبال عجیبی شد، خیلی ها اشک شوق می ریختند، حتی فردی غش کرد؛ ایشان در برابر این همه ابراز محبت فرمودند «خدا را شکر می کنم که به من فهمانده که این دوستی مردم به بنده به خاطر خودم نیست»، اسلام می خواهد یک چنین انسانهایی تربیت کند


 نوشته شده توسط مجید در شنبه 90/5/15 و ساعت 7:18 عصر | نظرات دیگران()


 نوشته شده توسط مجید در چهارشنبه 90/5/12 و ساعت 8:23 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 225
مجموع بازدیدها: 409210
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
> دانشجویان حامی جبهه پایداری - حامیان جبهه پایداری در فضای مجازی